از "مارین سورسکو"
دلم به حال پروانه ها می سوزد وقتی چراغ را خاموش می کنم و به حال خفاش ها وقتی چراغ را روشن می کنم نمی شود قدمی برداشت بدون آن که کسی برنجد؟ آنقدر چیزهای عجیبی اتفاق میافتد که میخواهم سرم را در دستهایم بگیرم اما لنگری از آسمان آنها را پایین میکشد هنوز وقتش نیست که بادبانها پارهپاره شوند بگذار چیزها باشند "مارینسورسکو" ...
نویسنده :
فرگل
23:43